- کافور نهاد
- آنچه که در سفیدی مانند کافور باشد: (خط مشکیش بر آن عارض کافور نهاد چون بدیدم جگرم خون و خون شد چو جگر)، (سنائی)
معنی کافور نهاد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارای طبع و سرشت سرد، سفید مانند کافور
آنکه سرشتش با کفر آمیخته است: (چنان لرزد دل کافر نهادم بر حیات خود که قطع رشته جان قطع ز نار است پنداری) (صائب)
حالت و کیفیت کافر نهاد
کسی که سرشت کافران دارد